وجه تمایز اصلی تحقیقات علوم پایه ونظامی در آمریکا وشوروی، چرا شوروی نتوانست؟، مبادا ایران در استارت آپ ها تجریه شوروی را تکرار کند!، حمایت اولین مزاحمت دولت در کاراستارت آپ ها است

به گزارش مجله پیامکی، خبرنگاران: موسی غنی نژاد استاد دانشگاه و تحلیل گر امور مالی در گفت وگو با تجارت فردا درباره تبعات مداخله دولت در کار استارت آپ ها هشدار داد.

وجه تمایز اصلی تحقیقات علوم پایه ونظامی در آمریکا وشوروی، چرا شوروی نتوانست؟، مبادا ایران در استارت آپ ها تجریه شوروی را تکرار کند!، حمایت اولین مزاحمت دولت در کاراستارت آپ ها است

به گزارش خبرنگاران گزیده این گفت وگو به این شرح است:

*در کشورهای پیشرفته صنعتی، دولت ها نقش مهمی در توسعه فناوری های جدید داشته اند، اما باید توجه کرد که این نقش به چه صورت بوده است. هزینه هایی که این دولت ها صرف تحقیق و توسعه علمی نموده اند، در واقع در فرآیند بعدی رشد تکنولوژی ها تاثیر زیادی داشته است. مثلاً در آمریکا نقش دولت بیشتر در زمینه تحقیق و توسعه در علوم پایه و تکنولوژی های نظامی است. سابقه بسیاری از تکنولوژی های پیشرفته که به ساخت لوازم خانگی الکترونیکی و کامپیوترها منتهی شده، به هزینه های تحقیق و توسعه پایه ای برمی گردد که دولت آمریکا در صنایع نظامی نموده است. هزینه کردن در زمینه علوم پایه و صنایع نظامی برای بنگاه های اقتصادی به صرفه نیست. به همین دلیل دولت آمریکا خود در این زمینه سرمایه گذاری های بزرگی کرد که مبنای پیشرفت تکنولوژی های بعدی در حوزه های مختلف شد. اما توجه کنید که همزمان با سرمایه گذاری های عظیم دولت آمریکا در علوم پایه، صنایع نظامی و فضایی، شوروی نیز در علوم پایه و علوم فضایی سرمایه گذاری می کرد و در برخی زمینه ها از آمریکایی ها هم جلوتر بود، اما بعد چه شد؟ چرا پیشرفت های بزرگ تکنولوژیک و صنعتی که در آمریکا و اروپای غربی رخ داد، در شوروی حاصل نشد؟ نکته اصلی اینجاست. پیشرفت علوم پایه صرفاً باعث شناخت بهتر درباره شیوه کار کامپیوتر و لوازم الکترونیکی می گردد، اما برای شکل گیری تکنولوژی باید این پیشرفت علمی به صورت اقتصادی و تجاری دربیاید، وگرنه تکنولوژی نمی گردد و در سطح علوم پایه باقی می ماند یا حداکثر بر یک شاخه خاص متمرکز می گردد مثل همان صنایع دفاعی و فضایی شوروی. آنچه در آمریکا رخ داد این بود که پیشرفت علوم پایه و پیشرفت های فنی را در اختیار عامه قرار دادند و بعد مردم عادی؛ بخش خصوصی با استفاده از آن علوم، تکنولوژی های جدید آفریدند. تکنولوژی ها محصول آزادانه فعالیت های رقابتی کارآفرین ها (Entrepreneur) هستند.

*شومپیتر در هاروارد، استاد ساموئلسون، رابرت سولو و بسیاری از نئوکلاسیک ها بود. او علم بسیار جامع و فراگیری داشت ولی برای بحث ما درباره استارت آپ ها، نظریه کارآفرینی (Entrepreneurship Theory) شومپیتر مهم است. شومپیتر برای اولین بار با الهام از نظریات ریشار کانتیون، مفهوم کارآفرین (Entrepreneur) را گسترد و نظریه تخریب خلاق (Creative Destruction) را عنوان نمود. شومپیتر این ایده را در چارچوب نظریه کارآفرینی (Entrepreneurship Theory) در کتاب تئوری توسعه اقتصادی خود که سال 1911 به زبان آلمانی نوشته و بعد به انگلیسی ترجمه شده مطرح می نماید. نظریه شومپیتر شرح چگونگی توسعه اقتصاد صنعتی در غرب و شرح دوره های تجاری است. شومپیتر در تعریف کارآفرین ها (Entrepreneur) می گوید کارآفرین غیر از مدیر یک بنگاه است؛ کارآفرین نوآور است. او نوآوری را در تکنولوژی از دو منظر شرح می دهد؛ یکی نوآوری در شیوه فراوری کالاها و دیگری نوآوری در خود کالاها؛ یعنی فراوری کالایی که پیش از این وجود نداشته است. نظریه شومپیتر این است که نوآوری باعث ایجاد یک سود فوق العاده برای کارآفرین می گردد که به آن می گوید سود کارآفرینی. این سود فوق العاده در مرحله اول از سود نرمال دیگران بسیار بیشتر است. به تبع رشد سود کارآفرین (Entrepreneur) کل اقتصاد با ظهور مشاغل جدید و بنگاه های جانبی رشد زیادی می نماید. نظریه توسعه اقتصادی شومپیتر می گوید این رشد در واقع یک موج کارآفرینی یا تکنولوژی جدید مثل موج دریاست که ابتدا بسیار بلند است و ارتفاع زیادی دارد، اما رفته رفته کوتاه تر می گردد و بعد از بین می رود. به چه صورت از بین می رود؟ به وسیله رقابت؛ بنگاه های دیگر می آیند از کارآفرین (Entrepreneur) تقلید می نمایند، با استفاده از تکنولوژی مشابه کالاهای مشابه فراوری می نمایند و در نتیجه سود کارآفرینی به تدریج کم می گردد. بعد اقتصاد به تعبیر شومپیتر به حالت تعادل شبه رکودی می رسد تا یک ابداع جدید دوباره یک موج جدید ایجاد کند. شومپیتر در این تئوری درباره دوره های تجاری نیز می گوید هر رونقی در سایه یک پیشرفت تکنولوژیک ایجاد می گردد مثل رونق های بزرگی که در آمریکا در سایه گسترش راه آهن و بعد اتومبیل شکل گرفت. بر اساس این تئوری وقتی رونق ایجادشده فروکش می نماید، رکود فرامی رسد و برای اینکه دوباره رونقی تازه ایجاد گردد باید یک نوآوری جدید رخ دهد. این تئوری شومپیتر هم شرح پدیده کارآفرینی (Entrepreneurship)، هم شرح توسعه صنعتی غرب و هم شرح دوره های تجاری است. این آرای شومپیتر است. این تئوری به حرف هایی که معاون وزیر ارتباطات مطرح نموده چه ارتباطی دارد؟ این حضرات وقتی به مقامی حتی در سطح معاونت وزیر می رسند، تصور می نمایند دانشمند شده اند و از خواندن بی احتیاج هستند.

*نهادگرایان افکار بسیار آشفته ای دارند. آقایان نقش دولت ها در تحقیقات علوم پایه و تاثیر آنها بر پیشرفت تکنولوژی را با نقش رگولاتوری اشتباه می گیرند. درحالی که اینها اصلاً به هم ربطی ندارند. همان طور که در ابتدای بحث شرح دادم، در کشورهای پیشرفته صنعتی، پس از اینکه دولت ها هزینه های تحقیق و توسعه را پرداختند و کارهایی در این عرصه انجام شد، بخش خصوصی در واقع سوار یک علم پایه مجانی می گردد و آن را اقتصادی می نماید یعنی تکنیک را به تکنولوژی تبدیل می نماید. تفاوت تکنیک و فن با تکنولوژی همین است. ممکن است تکنیک وجود داشته باشد، اما تکنولوژی به این معناست که آن تکنیک را در دسترس عموم قرار دهند و تجاری نمایند. مثلاً آلمانی ها در جنگ جهانی دوم به تکنیک فراوری نفت از زغال سنگ دست یافته بودند و چون نفت نداشتند از این تکنیک برای سوخت هواپیما و مصارف دیگر استفاده می کردند، اما این کار بسیار پرهزینه بود و بعد از جنگ هم دیگر کسی به سراغ آن نرفت. وقتی می توان با قیمت بسیار پایین تر نفت استخراج و تصفیه کرد، استفاده از آن تکنیک معنی ندارد، ولی اگر روزی بگردد همان کار را با قیمت مناسب انجام داد طوری که تجاری گردد، آن تکنیک به تکنولوژی تبدیل می گردد. فعلاً هنوز آن تکنیک تجاری نشده است. موارد متعددی از چنین مثال هایی وجود دارد. علت اینکه شوروی هیچ وقت نمی توانست پیشرفت کند همین بود که تکنیک های پیشرفته ای که به آنها دست می یافت به تکنولوژی تبدیل نمی شد.

*در شوروی کارآفرین ها (Entrepreneur) نمی توانستند ابداعات آزادانه نمایند چون اصلاً آنجا بازار وجود نداشت. باید بازار باشد تا شما رقابت کنید و بعد بفهمید چه تکنیکی را به چه صورتی می توان به یک تکنولوژی باصرفه و تجاری تبدیل کرد. اینها به رگولاتوری ربطی ندارد. اتفاقاً آزادی فعالیت های اقتصادی باعث رشد تکنولوژی ها می گردد و علت اینکه مرکز پیشرفت های تکنولوژیک در آمریکا و اروپای غربی بوده آزادی اقتصادی این کشورهاست. اما موضوع رگولاتوری یک بحث جدید و اساساً یک موضوع دیگر است. موضوع رگولاتوری که اقتصاددانان مدرن مطرح نموده اند مربوط به بحث هایی درباره طراحی بازار است. زمانی که انحصاری ایجاد شده و می خواهند منافع آن انحصار، اجتماعی گردد، بازاری طراحی می نمایند که آن بازار را به بازار رقابتی شبیه سازی می نمایند و رگولاتوری اینجا معنی دارد. آقایان اصلاً متوجه این مفهوم نشده اند. البته شرح من درباره رگولاتوری به این معنی نیست که من با آن موافقم، بلکه می خواهم بگویم معنی آن چیست. رگولاتوری به معنای مقررات گذاشتن برای بستن دست و پای فعالان اقتصادی و کارآفرین ها (Entrepreneur) نیست. مسئله ای که ما در ایران داریم وجود مقررات متعدد از مجوزها تا قیمت گذاری های مختلف است که برای کار استارت آپ ها مانع تراشی می نماید. بحث ما این است که باید این موانع را برطرف کنیم تا کسب وکارها رشد نمایند. تصور نادرستی که ایجاد شده این است که برخی از استارت آپ ها در ایران رشد نموده اند و بعداً دولت وارد شده است و حالا چون این استارت آپ ها در فضای بدون مقررات کارشان را آغاز نموده اند دولت باید مقررات بگذارد. توجیه دولت این است که می خواهیم به استارت آپ ها یاری کنیم، در حالی که بسیاری از مدیران این استارت آپ ها که با من صحبت نموده اند می گویند خواسته ما از دولت این است که از ما حمایت نکند چون اگر آغاز به حمایت از ما کند، دردسرهای ما آغاز می گردد. هیچ جای جهان هم از استارت آپ ها حمایت نمی نمایند. کار در این فضا مراحل و منطقی دارد. کسانی که مبدع اولیه استارت آپ ها هستند، احتمالاً مدیران اقتصادی خوبی نیستند به همین دلیل آنها فقط کار را آغاز می نمایند، به جایی می رسانند، بعد آن را می فروشند و کسانی که استعداد بیشتری در تجاری کردن و کارآفرینی دارند و می توانند تکنیک را به تکنولوژی تبدیل نمایند کار را به دست می گیرند. در همه جای جهان همین طور است. اینها به رگولاتوری و دخالت دولت هیچ ربطی ندارد. اتفاقاً وقتی دولت دخالت کند این استارت آپ ها مثل بقیه کسب وکارها دچار مشکل می شوند. بهتر است دولت تا زمانی که این استارت آپ ها در چارچوب قانون عمل می نمایند برایشان مزاحمت ایجاد نکند و مقررات جدید وضع نکند. ضمن اینکه اگر هم جایی استارت آپی قانون را نقض کند، لازم نیست دولت وارد گردد، قوه قضائیه و دادستان باید وارد شوند. دولت کجای کار است؟

*دولت دقیقاً باید مزاحم کار استارت آپ ها نگردد. اولین مزاحمت حمایت است. وقتی دولت می گوید من می خواهم از این استارت آپ ها که خوب رشد می نمایند حمایت کنم، اولین گام را برای نابودی همین استارت آپ ها برداشته است. وظیفه دولت حمایت از حقوق مالکیت شهروندان، تضمین اجرای قانون، قراردادها و نیز ایجاد آرامش و ثبات در جامعه است. تلاطم ارزی و جهش های تورمی به همه فعالان اقتصادی از جمله به استارت آپ ها لطمه وارد می نماید. اگر دولت می خواهد در حوزه اقتصادی کار و یاریی کند باید به فضای اقتصاد کلان آرامش دهد. وظیفه دولت ایجاد آرامش در فضای اقتصاد کلان است نه مداخله در فعالیت کارآفرینان به بهانه حمایت که تنها نتیجه آن فساد، انحصار و از بین رفتن ابتکار است. امروز در اقتصاد ایران تنها جایی که ابتکارها می توانند به نتیجه برسند فعلاً فضای استارت آپ هاست که در حوزه های مختلف پیروز شده اند. چرا برای کار آنها مانع ایجاد می کنید؟ رگولاتوری اینجا چه معنایی دارد؟ چه احتیاجی به رگولاتوری داریم؟اگر یک کارآفرین یا استارت آپ سود فوق العاده به دست می آورد، دولت تصور می نماید باید رگولاتوری کند، در حالی که اصلاً لازم نیست دولت وارد گردد. هیچ انحصاری در جهان پایدار نمی ماند مگر اینکه یک قدرت سیاسی و دولتی از آن حمایت کند. وقتی بازار را آزاد کنید، هیچ انحصاری پایدار نمی ماند. دولت باید اجازه دهد هر کس خواست با آن استارت آپ پیروز رقابت کند. وقتی رقابت شکل بگیرد طبق همان تئوری شومپیتر انحصار از بین می رود.

*شرکت هایی که در دهه 40 شکل گرفتند در آن موقع نوآور و خلاق بودند، یکی از مثال ها مهرام است که محصول جدید سس مایونز را وارد بازار و سفره های ایرانی کرد. بنگاه های دهه 40 زیر بار فشار انواع دخالت های دولت، در معرض نابودی قرار گرفتند. آدرس غلط دادن درباره نوآوری و توصیه به دخالت دولت ممکن است استارت آپ های ایرانی را هم به سرنوشت شرکت های سنتی دچار کند؟

*شرکت هایی که در دهه 40 شکل گرفتند بسیار شبیه به استارت آپ های امروز بودند. استارت آپ یک اصطلاح جدید است، اما مفهوم جدیدی نیست. کارآفرین (Entrepreneur) کسی است که تکنیک را به تکنولوژی قابل تجارت تبدیل می نماید. کاری که شرکت مهرام با فراوری سس مایونز انجام داد، همان ایده شومپیتری است؛ ایده را از خارج گرفت و در ایران پیاده کرد. احتمالاً عده دیگری هم از مهرام تقلید کردند و بنگاه های دیگری هم به وجود آمد. در دهه 40 موارد متعددی از این قبیل بنگاه ها داشتیم که کارآفرینان (Entrepreneur) آنها را بنیان گذاشتند؛ بنگاه های ایروانی ها، خیامی ها، لاجوردی ها، رضایی ها و... همه استارت آپ های زمان خودشان بودند، اما با دخالت و حمایت دولت در دهه 50 دچار مشکل شدند. در دهه 40 تنها حمایتی که آقای عالیخانی از اینها داشت این بود که به واردنمایندگان توصیه کرد همان کالاهای وارداتی را خود فراوری نمایند با این وعده که دولت مزاحم کارشان نگردد، معافیت اقتصادیاتی وضع کند و توصیه کند به آنها وام بانکی -نه یارانه- بدهند. بسیاری از آن واردنمایندگان موافقت کردند و آن موج شکل گرفت. فضای مناسب این طور شکل گرفت نه با رگولاتوری و مقررات گذاری. مقررات گذاری در دهه 50 آغاز شد؛ زمانی که درآمدهای نفتی بالا رفت و شاه احساس کرد محدودیت اقتصادی حل شده و می توان هر کاری کرد. بدبختی از آنجا آغاز شد.

*دولت در هر حوزه ای که بخواهد حمایت کند، به اقتصاد لطمه وارد می نماید. اگر دولت به بهانه های مختلف که تحت عنوان حمایت یا رگولاتوری انجام می گردد وارد این فضا گردد، مطمئناً استارت آپ ها لطمه می بینند. لطمه ای هم که احتمالاً خواهند دید دو وجه دارد؛ یکی این است که دیگر استارت آپ جدیدی ایجاد نمی گردد، جلوی کار آنها گرفته می گردد و انگیزه ها محدود می گردد. دوم اینکه استارت آپ های پیروز امروز هم به نوعی به وابستگان دولت و خصولتی ها تبدیل می شوند؛ مشابه آنچه در جریان خصوصی سازی ها با آن روبرو بودیم و دیدیم که اقدامات دولتمردان در نهایت به خصولتی شدن اقتصاد، فساد، رانت و تیولداری منجر شد.

منبع: اقتصادنیوز
انتشار: 2 آبان 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: smslovely.ir شناسه مطلب: 378

به "وجه تمایز اصلی تحقیقات علوم پایه ونظامی در آمریکا وشوروی، چرا شوروی نتوانست؟، مبادا ایران در استارت آپ ها تجریه شوروی را تکرار کند!، حمایت اولین مزاحمت دولت در کاراستارت آپ ها است" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "وجه تمایز اصلی تحقیقات علوم پایه ونظامی در آمریکا وشوروی، چرا شوروی نتوانست؟، مبادا ایران در استارت آپ ها تجریه شوروی را تکرار کند!، حمایت اولین مزاحمت دولت در کاراستارت آپ ها است"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید