ماجرای فراوری واکسن ایرانی به فرمان امیرکبیر چه بود؟

به گزارش مجله پیامکی، خبرنگاران : امیرکبیر در 28 مهرماه سال 1227 به اسم صدراعظم ایران منصوب شد. او طی شش ماه بعد از این انتصاب، یکسره مشغول سرکوب شورش ها و بی نظمی های حاکم بر کشور بود؛ با این حال، این دلمشغولی ها، او را از امور مهم مملکتی که بهداشت و درمان در رأس آن قرار داشت، غافل نمی کرد.

ماجرای فراوری واکسن ایرانی به فرمان امیرکبیر چه بود؟

به گزارش به نقل از روزنامه خراسان، ایران بین شش کشور فراوریکننده واکسن کرونا در سراسر دنیا قرار گرفته و فرایند واکسیناسیون ایرانیان با واکسن ملی شروع شده است. این اقدام غرورآمیز در حالی به ثمر رسید که کشورهای غربی صاحب فناوری فراوری واکسن کرونا، با خست فراوان از ارائه آن به کشورهای دیگر خودداری می کنند و آن را وجه المصالحه مطامع سیاسی و مالی خودشان قرار می دهند.

مرور تاریخ ایران زمین، نشان می دهد که دانشمندان ما هر زمان که تحت مدیریت و حمایت های همه جانبه حاکمیتی قدرتمند قرار داشته اند، در راستا فراوری علم، به ویژه دانش پزشکی گام برداشته اند. نمونه جالب توجه در تاریخ 200 سال اخیر، اقدام میرزاتقی خان امیرکبیر برای فراوری واکسن داخلی آبله و آموزش همگانی اطبا و مسئولان بهداشتی کشور برای انجام واکسیناسیون عمومی است؛ موضوعی که قرار است آن را در ادامه این مطلب آنالیز کنیم.

دلمشغولی های یک سیاستمدار

امیرکبیر در 28 مهرماه سال 1227 به اسم صدراعظم ایران منصوب شد. او طی شش ماه بعد از این انتصاب، یکسره مشغول سرکوب شورش ها و بی نظمی های حاکم بر کشور بود؛ با این حال، این دلمشغولی ها، او را از امور مهم مملکتی که بهداشت و درمان در رأس آن قرار داشت، غافل نمی کرد.

یکی از بیماری های شایع و همه گیر که سالانه جان بسیاری از ایرانیان را می گرفت و گروه انبوهی را هم به معلولیت دچار می کرد، بیماری مهلک آبله بود. اطبای ایرانی در دوره امیرکبیر، با موضوع پیشگیری از بیماری آبله، با استفاده از فن واکسیناسیون آشنا بودند. نخستین بار، در دوره فتحعلی شاه واکسیناسیون به وسیله پزشکان انگلیسی مشغول به خدمت در قشون ایران، وارد کشور شد و با دستور عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه، دکتر ویلیام کورمیک، پزشک مخصوص و انگلیسی تبار عباس میرزا از سوی وی مأموریت یافت تا رساله ای درباب مسئله واکسیناسیون یا به قول اطبای آن دوره، مایه کوبی بنویسد. این اقدام، هم واسطه آشنایی پزشکان ایرانی با مقوله واکسیناسیون شد و هم بعضی سیاستمداران ایرانی، نظیر محمدعلی میرزا دولتشاه، برادر عباس میرزا و حاکم منطقه غرب ایران را به استفاده از این روش برای جلوگیری از شیوع بیماری واداشت؛ با این حال، مجری این طرح ها، اطبای ایرانی نبودند؛ هم واکسن و هم شخص مایه کوب که کار واکسیناسیون را انجام می داد، خارجی و عموما از انگلیس بودند. به همین علت، امیرکبیر نمی توانست به آن ها اعتماد کند؛ به ویژه این که در ماجرای مرگ مشکوک عباس میرزا در مشهد، ویلیام کورمیک یکی از متهمان محسوب می شد و بعدها، با انتشار کتاب ادوارد براون (موادی برای مطالعه تاریخ جنبش بابیه در ایران) درباره اسناد مربوط به فرقه بابیه، معلوم شد که کورمیک، کاملاً در راستا سیاست های انگلیس گام برمی داشت و اعتماد به او و هموطنانش، خبطی عظیم بود.

امیرکبیر و اتکا به توانمندی داخلی

امیرکبیر تصمیم گرفت مانند همواره مشکل را با اتکا به توانمندی های داخلی حل نماید. به این ترتیب، در شماره سوم روزنامه وقایع اتفاقیه، به تاریخ آدینه، 19 ربیع الثانی 1267 (اول اردیبهشت ماه سال 1230)، فرمان فراوری واکسن داخلی و واکسیناسیون ایرانیان با این واکسن را صادر کرد. او در اطلاعیه خود به مسائل ناشی از این بیماری پرداخت و نوشت: در ممالک محروسه ناخوشی آبله عمومی است که اطفال را عارض می گردد که اکثری را هلاک می نماید، یا کور و معیوب می شوند ... اطبا چاره این ناخوشی را به این طور یافته اند که در طفولیت از گاو آبله برمی دارند و به طفل می کوبند و آن طفل چند دانه آبله بیرون می آورد و بی زحمت خوب می گردد. آنگاه مژده می دهد: اولیای دولت علیّه کسان برای یادگرفتن این فن شریف گماشته اند که بعد از آموختن به جمیع ممالک محروسه مأمور کنند که در هر ولایتی جمیع اطفال خود را مردم بیاورند و آبله شان را بکوبند و از تشویش هلاکت و عیب آسوده گردند.

امیر پیشنهاد بعضی از درباریان را برای یاری گرفتن از خارجی ها برای انجام این کار رد کرد. فریدون آدمیت در کتاب امیرکبیر و ایران آورده است که امیر اعتقاد داشت برای حل مسائل ایران، ایرانی از هر کسی اصلح تر است. برای دستیابی به فناوری، امیر معطل مرحمت انگلیسی ها نشد. به مسیو داودخان، کننده خود در اروپا دستور داد کتاب هایی در این زمینه تهیه و ارسال کند؛ جالب این جاست که این مکتوبات، عموماً انگلیسی بود؛ چون واکسن آبله، نخستین بار به وسیله ادوارد جنر انگلیسی، در سال 1796م/ 1175ش، یعنی حدود 55 سال قبل از فرمان واکسیناسیون امیرکبیر فراوری شده بود.

ادوارد پولاک، پزشک انگلیسی که در اواخر دوران صدارت امیرکبیر به ایران آمد، در کتاب خاطرات خود می نویسد: چون امیر به افزایش جمعیت علاقه مند بود، علیه بیماری آبله کارها کرد. مایه کوبی را در سرتاسر ایران مرسوم ساخت، دستور داد رساله ای در باب فراوری مایه از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و منتشر کنند و بعد نسبت به تربیت افراد توانمند در این عرصه اقدام کرد؛ آن ها را به تعداد کافی و با حقوق مکفی به ولایات فرستاد و حتی گروهی از آن ها در مرزها هم مستقر شدند تا اتباع خارجی تازه وارد به کشور را مایه بکوبند.

منبع: اقتصادنیوز
انتشار: 10 مرداد 1400 بروزرسانی: 10 مرداد 1400 گردآورنده: smslovely.ir شناسه مطلب: 1700

به "ماجرای فراوری واکسن ایرانی به فرمان امیرکبیر چه بود؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ماجرای فراوری واکسن ایرانی به فرمان امیرکبیر چه بود؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید