استقبال از آینده
به گزارش مجله پیامکی، خبرنگاران ـ نصرالله حدادی؛ اولین نمایشگاه مجازی کتاب ایران، از اول تا دهم بهمن برگزار شد و آن گونه که از ظاهر امر برمی آید، با موفقیت قرین و توأم بوده و دستاوردهای مطلوبی را در پی داشته و می تواند برای آینده، راه گشا باشد. هرچند که برخی گله گزاری ها نیز گزارش شده و بعضاً آن را به ضرر کتابفروش های بخش خصوصی ارزیابی کرده اند و زمان آن را نامناسب دانسته و اعتقاد دارند، بازار پیش روی شب عید را خراب کرده و می بایست در زمان مناسب تری ـ مثلاً اردیبهشت به جای نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و یا آبان ماه ـ برگزار می شد.
تمدید چهار روزه نمایشگاه ـ دوبار، از ششم تا هشتم و سپس از هشتم تا دهم ـ می تواند از دو منظر قابل بررسی باشد؛ در حالت خوش بینانه، از استقبال غیرمنتظره مردم و در حالت دیگر، عدم پیش بینی های لازم.
این امر در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نیز به دو صورت بارها اتفاق افتاده است. ابتدا، تمدید دو سه روزه که پاسخ لازم را نگرفت و سپس اضافه نمودن ساعات بازدید در روزهای پایانی نمایشگاه که این امر نیز چندان مقبول واقع نمی شد و فشار مضاعفی متوجه کارکنان غرفه ها می نمود؛ و این در حالی است که این گونه رویدادها، در تقویم جهانی، جا دارد و می باید زمان و مکان آن از قبل تعیین شده باشد و این امر نشان از قوام و دوام کار و برنامه ریزی صحیح می دهد.
بدون شک، نمایشگاه مجازی کتاب، امر بسیار مغتنم و مبارکی است و گامی است ـ شاید امروز از سر ناچاری و به خاطر شرایط کرونا ـ رو به جلو، و خرق عادت کردن مردم که اساساً در فرهنگ ما، ملاحظه و لمس جنس در وهله اول قرار گرفته است؛ و تا به اصطلاح نگاه خریدارانه به هر نوع کالایی نداشته باشیم، رغبت به خرید پیدا نمی کنیم و خرید از فضای مجازی می تواند سرآغاز میمونی برای این کار مهم باشد و بسط و توسعه آن به سایر کالاها، امر اجتناب ناپذیری ست.
نمایشگاه مجازی در روز اول، با قطعی چندین ساعته اینترنت روبرو شد و همین امر عده ای را دچار تردید کرد و شاید تمدید آن، یکی از دلایلش همین امر باشد.
از سوی دیگر، اگر از منظر ناشران به این امر بنگریم، در بهترین زمان ممکن برگزار شده و با توجه به نوسانات دوازده ماه اخیر و تعطیلی های گاه و بی گاه، نقدینگی به دست آمده، می تواند بسیار گره گشا بوده و مسائل ناشران را تا حدودی در روزهای پایانی سال، حل نماید.
عدالت، حرف اول و آخر این امر میمون بود و دیگر خبری از پارتی بازی و نورچشم پروری و ناشران خاص نوازی نبود و ناشری که مثلاً در یک شهر کوچک، با بضاعت اندک خود، توانسته است در طول سال، پنج عنوان کتاب چاپ کند، این مهم برایش فراهم آمد که از یک شرایط مساوی با تمام ناشران برخوردار گشته و کتاب خود را عرضه بدارد و به فروش برساند و این امر به خاطر مقررات خاص نمایشگاه بین المللی کتاب تهران ـ مثلاً چاپ 20 عنوان کتاب طی یک سال ـ امکان وقوع نمی یافت و این خود عین عدالت است.
وجه مثبت دیگر این نمایشگاه، قرار دریافت کتاب های صاحب هویت و دارای فیپا بود که این اجازه را به فرصت طلبان و به زبان بهتر، طراران کتاب نداد تا بتوانند از امکانات نمایشگاه بهره مند شوند؛ و می گردد گفت، به ظن قوی، صددرصد کتاب هایی که در چهار گوشه کشور درخواست شد و به فروش رسید، دارای مجوز بود و این امر گام بلندی می تواند باشد برای جلوگیری از چاپ زیرزمینی کتاب های پرفروش ناشران مختلف.
تجربه نشان داده است، به رغم بازدید قریب به پنج میلیون نفر از نمایشگاه بین المللی کتاب، کمتر از پنج درصد آن ها خریدار واقعی کتاب بودند و ازدحام بی دلیل باعث می شد طالبان و خوانندگان واقعی کتاب نتوانند به کتاب دلخواه خود دست یافته و به همین دلیل عطای حضور در نمایشگاه را به لقایش می بخشیدند و به این محل نمی آمدند؛ اما فضای مجازی می تواند این امر را بسیار مطلوب پیش آورده و ناشران با عرضه تمامی کتب چاپ شده خود، این فرصت را می یابند که کتاب های کمتر فروش رفته را نیز بازاریابی کنند و به دست خواهانش -که بعضاً امکان دارد از وجود چنین کتابی مطلع هم نباشند- برسانند، و این امر مهم، یکی دیگر از دستاوردهای فضای مجازی است.
حضور در نمایشگاه شاید برای ساکنان استان های همجوار تهران، چندان سخت نمی بود؛ اما به یقین آن که از بندرعباس و یا زاهدان و سرخس و ماکو، قصد حضور در نمایشگاه را داشت، سخت می نمود و مخارج زیادی را متوجه آنان می ساخت و چه بسا مجبور می شدند هزینه هتل و خورد و خوراک چند روزه را متقبل شده تا بتوانند از تمامی نمایشگاه بازدید به عمل آورند؛ اما با فضای به وجودآمده، این امر نیز سالبه به انتفاء موضوع است و از دیگر محسنات این نمایشگاه می تواند باشد.
میزان تخفیف تکلیفی، بعضاً مورد اعتراض برخی از ناشران بود و 20 درصد را زیاد می دانستند و این در حالی بود که هزینه حمل و نقل کتاب نیز به عهده خانه کتاب بود و معترضین می گفتند: می باید کف و سقفی برای میزان تخفیف تعیین می ساختند، تا هم خواننده کتاب از حداقل تخفیف برخوردار شده و هم برخی از ناشران با ارائه تخفیف های نامتعارف نتوانند از فضای موجود به نفع خود بهره برداری کنند و چون این امر در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، مرعی داشته می شد، شایسته بود در اینجا هم رعایت می شد، تا آن دسته از ناشرانی که میزان تخفیف 20 درصد را زیاد می دانستند، فرصت شرکت در این نمایشگاه را می یافتند و عدم شرکت ناشر خوشنام و پرکاری همچون ققنوس، بیشتر به همین دلیل بوده و تأکید داشته که باید فکر کتابفروش بخش خصوصی نیز بود. بدیهی است، اگر تخلف برخی از ناشران در نمایشگاه کتاب تهران، چندان محسوس به نظر نمی رسید و امکان تخلف و شناسایی آنان، نیز کم تر وجود داشت اما در نمایشگاه مجازی این امر به راحتی قابل دستیابی بوده و هر ناشری می خواست با افزایش قیمت کتاب هایش، تخفیف نامتعارفی را برای اغوای خریدار در نظر بگیرد، شناسایی می شد و این توانایی وجود داشت که از گردونه خارج شده و فضا برای دیگران بازتر گردد و میزان تخفیف 20 درصد نیز از آنجا که از دیرباز این میزان تخفیف را بسکمک از ناشران معقول دانسته و می دانند، می تواند معیار خوبی باشد؛ هرچند که نیاز است از عموم ناشران ـ به خصوص پرکار و خوش نام ـ نظرخواهی گردد و حداقل و حداکثری برای آن تعیین گردد.
ناشر اگر در نمایشگاه بین الملل متقبل هزینه هایی چون اجاره غرفه، حقوق کارکنان، خورد و خوراک، ایاب و ذهاب، و امثالهم می شد، اولاً تا سقف پنجاه هزار تومان معاف بوده و فقط هزینه کارتن و بسته بندی را می پرداخت و این امر نیز بسیار به صرفه بود و هست و با توجه به تورم هر دم افزون، این مخارج کنترل شده و قاعده مند می شوند و حساب و کتاب ناشر نیز تا حدود زیادی راست و ریس می گردد و نکته ای قابل توجه است.
آمدوشد خیل عظیم پنج میلیون نفری به نمایشگاه بین المللی، به یقین مخاطراتی را در پی می توانست داشته باشد. از آلودگی های زیست محیطی و مصرف سوخت گرفته، تا مالی و خدای نانموده جانی و جابه جایی کتاب ها نیز چندان مقرون به صرفه نبود؛ و به همین دلیل برخی از ناشران ـ بخصوص شهرستانی ها ـ برای این که کمتر کتاب مرجوعی داشته باشند، در روزهای پایانی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، با ارائه تخفیف نامتعارف، باعث به وجودآمدن آشفتگی در بازار کتاب می شدند؛ و این در حالی است که در فضای موجود، براساس موجودی و شمارگان خود، کتاب را عرضه می داشتند و صرفه جویی خوبی به عمل آمده و شأن و منزلت کتاب نیز حفظ شده و می گردد.
البته نباید فراموش کرد که این امکان فراهم آمد تا دوستداران کتاب از دورترین نقاط ایران، به این نمایشگاه پا گذارده و کتاب دلخواه خود را تهیه کنند؛ اما ای کاش این مهم از سوی ناشران در آینده فراهم آید که برای هر کتاب، حداقل چند سطر معرفی، نوشته گردد؛ و این امر می تواند کمک بسکمک به طالبان و خواهندگان و خوانندگان کتاب باشد؛ و حداقل رهاورد آن، تسریع در امر فروش است؛ و نباید فقط بسنده کرد به نام کتاب و نویسنده و مختصات فیزیکی کتاب و محتوای کتاب نیز می باید در حداقل ممکن، در برابر دیدگان خواهان کتاب قرار گیرد.
امر میمون تر و خوشایندتر، توصیه کردن و هدیه نمودن کتاب به دوستان و همراهان هر خواننده کتاب است. چه بسیار بودند کسانی که کتابی را تهیه نموده و به دوستان هم فکر خود توصیه مطالعه نموده و حتی به صورت هدیه، خریداری شده و به نشانی فرد مورد نظر ارسال شده و حالت زیباتر آن، غافلگیرکردن دوستان، با هدیه دادن کتاب مورد علاقه وی می باشد که به کرّات از سوی ناشران گزارش شده است.
همواره و همواره، به ما از مخاطرات فضای مجازی گفته اند و نوشته اند؛ اما با مسدودنمودن این مخاطرات، این تهدید، به فرصت تبدیل شده و کتاب از ناشر اصلی، خریداری و به خواننده واقعی، تحویل می گردد و نباید از این مُهم به راحتی چشم پوشی کرد.
محسنات این امر مهم، آن قدر زیاد است که در برابر معایبش، می توان گفت، اصلاً نباید آن را به حساب آورد و با توجه به این امر که سال آینده نیز به دلیل تقارن ماه مبارک رمضان با اردیبهشت ماه ـ زمان برپایی نمایشگاه ـ و فضای موجود کرونایی، امکان برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب، وجود ندارد، پس چه بهتر از تجربه این نمایشگاه پیروز، نهایت استفاده را برده و در آینده ای نزدیک و مناسب، آن را بار دیگر تجربه کنیم و به استقبال آینده برویم. آینده که نه؛ بلکه امروز، از آنِ فضای مجازی است و حالا که کرونا در کنار نحوست اش این فرصت را فراهم آورده، نهایت استفاده را ببریم و یقین داشته باشیم که دنیای پساکرونا، با دنیای قبل آن، تفاوت از زمین تا آسمان خواهد داشت.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران